به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، هر چند خیلی ها با انتقال برخی از این عبارات به فرهنگی گفتاری مردم مخالف بودند، اما واقعیت این است که در کشوری که نه مطالعه کتاب، چندان چشمگیر است و نه تولید کتاب خوب، بالاخره همین راهها برای تاثیر در فرهنگ عامه باقی می ماند.
زبان و ادبیات فارسی از قدیم الایام تا به امروز سرشار از زیباییها، زیر و بمها، لطایف و پیچ و تاب های بسیاری بوده است که اگر گاهی حوصله کنیم و بر تاریخ این نماد هویتیمان تورقی کنیم، خواهیم فهمید که چقدر میتواند حس و حال خوبی را به ما منتقل کند.
زبانی که سرشار از شعر و ادب، نثر و داستان های بیبدیلی است که هرگز در هیچکجای جهان نمیتوان نمونهاش را یافت.
ما ایرانیها و یا فارسی زبانها از دیر زمان تا کنون خواسته یا ناخواسته با ادب و ادبیات عجین شدهایم. برخیمان اهل شعر و شرر و حتی برخی دیگرمان که اگر به هر دلیلی خیلی سراغ کتاب و مطالعه نمیرویم اما زبانمان به خودی خود خالی این لطف نیست.
ما ایرانیها به دلیل پشتوانه ادبی و وجود شاعران و نویسندگان بزرگی که در گذشته داشته ایم، خواه یا ناخواه در طول روز بارها در مکالمات روزمره خود جسته و گریخته به ادبیات کهنمان وصل میشویم، این پل ارتباطی را در زبانمان ضرب المثل ها برقرار میکنند.
با پیدایش سینما و تلویزیون و به تبع آن فیلم و سریال یک عرصه دیگر برای فرهنگ و فرهنگسازی به وجود آمد. فیلم و سریال امروزه مخاطبان بیشتری نسبت به کتاب دارند و همینطور در جامعه ما که سرانه مطالعه پایینی داریم، نقش پررنگتری نسبت به کتاب در زمینه فرهنگسازی میتوانند داشته باشند.
تکیه کلامهایی که ماندند
«تکیه کلام» چیزی است که از برخی فیلم و سریالها تا مدتها در ذهن مخاطب میماند و ممکن است در مکالمات روزمره خود از آن استفاده نیز کند اما برخی از همین تکیه کلامهای فیلم و سریالها با گذشت سالهای زیادی از زمان پخش آنها همچنان در ذهن مردم مانده و توانستهاند در فرهنگ کلامی ما جای خود را باز کنند و جزئی از ادبیات محاوره ما شوند.
انتقال تکیه کلام از طریق تلویزیون بر ادبیات مردم مسئلهای است که سالهاست محل اختلاف نظر است.
این تکیه کلامها را اگر چه شاید نتوان گفت که ضرب المثل شدهاند اما می توان به آن تشبیه کرد. در واقع کنایه ها و استعاراتی شده اند که کارکردهای جدی، گهگاه در فرهنگ زبانی پیدا می کنند.
این تکیه کلام ها به نوعی تبدیل به یکی از اجزای زبانی مردم شده اند و هنوز ادامه دارند. هر چند تعداد تکیه کلامهایی که از سریالهابه صورت مقطعی در جامعه رواج پیدا کردند، بیشتر از این حرف هاست، اما اینجا به مرور آن دسته ای که هنوز ماندگارند و گهگاه شاید خودمان نیز به کار ببریم، می پردازیم.
کار، کار انگلیسی هاست
این جمله از سریال قدیمی «دایی جان ناپلئون» آن قدر در بین ایرانی ها جا افتاده است که انگار تبدیل به اصلی مهم و اساسی هم در سیاست ورزی ایران، شده است که حواسشان به انگلیسی ها باشد.
در بین سریالهایی که در گذشته پخش میشد تکیه کلامهای سریال «دایی جان ناپلئون» که از مخاطب بسیاری هم برخوردار بود بین مردم حسابی گل کرده بود و از این بین تکیه کلامها «دروغ چرا، تا قبر آ آ آ» حسابی ورد زبان مردم شده بود. البته با گذشت سالها هنوز هم عدهای از این تکیه کلام استفاده میکنند.
بازم مدرسم دیر شد
اکبر عبدی در سن بزرگسالی، در نقش دانش آموزی بازی می کرد که عبارت مورد اسستفاده اش تبدیل به جمله نمادینی شد از تاخیرهای تکراری و فراتر از ان اشتباهات تکراری. یعنی این عبارت همچنان زنده است و نفس می کشد.
التماس نکن/ این دروغو که می گی راسته؟!
روزی روزگاری از سریالهای خاص و ماندگار تاریخ سریال سازی در ایران است که دو عبارت از دو شخصیت آن به عنوان رپیس راهزنها، هنوز هم برای بعضی ها کارکرد دارد. التماس نکن و این دروغه که میگی راسته؟! بعدها و گاهی هنوز هم در بین مردم استفاده می شود.
مجید دلبندم
اصطلاح «مجید دلبندم» که مدام همه کلمات را اشتباهی تلفظ میکرد به قدری در میان مردم گل کرده بود که کافی بود شما یک کلمه را اشتباهی بگویید تا آن وقت به شما بگویند «مجید دلبندم...» این سریال در سال ۱۳۷۸ به کارگردانی رضا عطاران از تلویزیون پخش شد.
غلااااام/ میزنم تو مخت
«زیر آسمان شهر» هم که در سال 138 به کارگردانی مهران غفوریان از شبکه 3 پخش شد، در زمان پخشش با استقبال کمنظیری مواجه شد. در این سریال اصطلاح «غلام!» و «بزنم تو مخت» خشایار مستوفی در بین عام مردم به محبوبیت زیادی رسید.
دیجیتالم کجا بود؟
«بدون شرح» ساخته مهدی مظلومی که در سال۱۳۸۰ روی آنتن شبکه سه رفت هم جزو سریالهای طنزی به شمار میرفت که خیلی زود بین مردم محبوب شد. این سریال قصه افرادی بود که در نشریه شهر قشنگ فعالیت میکردند. اگر خاطرتان باشد فتحعلی اویسی برای اولینبار در این سریال بازی در آثار طنز را تجربه کرد و به شهرت رسید و تکیه کلامهای او که در نقش آقای کاووسی بازی میکرد نظیر «دیجیتالم کجا بود؟» یا «کشتی عنقریب به گل نشسته» یا «حافظا...» تا مدتها بین مردم رواج داشت.
یکی از مهمترین تکیه کلامهای نقش فرید، این بود که موقع تعریف از هر چیزی میگفت «خوب چیزیه آقا خوووووووب!» و روی خوب دومش تأکید میکرد. این اصطلاح حسابی بین مردم فراگیر شده بود.
من چیکاره بیدم/ واس ماس
سریال پاورچین به کارگردانی مهران مدیری در سال ۱۳۸۱ از شبکه سه پخش شد. تکیه کلام در این سریال هم نقش بسیار پررنگی را ایفا میکرد در این سریال جواد رضویان که نقش داوود برره را بازی میکرد با اصطلاحاتی نظیر «چکاره بیدم» «نفس من بیدی» تا مدتها ورد زبان مردم بود هر چند که این اصطلاحها بعدا به شکل کاملتری به سریال برره منتقل شد. جواد رضویان در سریال در حاشیه مهران مدیرینیز عبارت معروف کلیش واس ماس رو در بین مردم جا انداخت.
«پ ن پ»
سریال «نقطه سرخط» به کارگردانی سعید آقاخانی هم که در سال ۱۳۹۰ از تلویزیون پخش شد تکیه کلام معروف «پ نه پ» را بین مردم باب کرد. این تکیه کلام بعد از گذشت سه سال هنوز بین مردم کار برد دارد.
آمپاس
سریال «دودکش» هم که در ماه رمضان سال ۱۳۹۲ به کارگردانی محمدحسین لطیفی از تلویزیون پخش میشد با استقبال گستردهای از سوی مخاطبین مواجه شد این سریال به دلیل تکیه کلامهایی که در آن به کار میرفت حسابی محبوب شد. تکیه کلامهایی نظیر آمپاس، به ضرس قاطع، قمپوز، آچمز، لُغُز خواندن و ان قُلت آوردن بین مردم تا مدتها دهان به این که گفتی یعنی چی؟
این هیچی نبفهمه، پول زر وده
در سریال شب های برره اصطلاحات زیادی زاییده تفکرات مهران مدیری و البته پیمان قاسم خانی ، به صورت خخیلی فراگیری به فرهنگ زبانی موردم وار شد.
شمپیت که کله، این هیچی نبفهمه، پول زور وده، روح خب کیهان و ... برای مدتهای طولاتی در فرهنگ مردم جا خوش کردهاند.
متهمی به نام پیمان قاسم خانی
پیمان قاسمخانی در سالهای گذشته بخاطر نویسندگی اش برای کارگردانی همچون مهران مدیری، توانست اثر جالبی در این واژه سازیها داشته باشید. و البته که نبوغ مدیری و کمک همکارانش بسیار در موفقت آنها اثرگذار بوده است.
قاسم خانی مورد نحوه تکیه کلامسازی در کارهایش می گوید: من معمولا تکیه کلامها را با هدف اینکه که بین مردم گل کند نمینویسم، بلکه بعضی از جملاتی که به نظرم با مزه میآید بنا به اقتضای فیلمنامه و کاراکترهایی را که ایجاد کردیم، مینویسم.
وی در مورد علت همه گیر شدن تکیه کلامهایی که او خلق میکند، میگوید: به نظرم این موضوع صرفا به توانایی من در نگارش تکیه کلامها باز نمیگردد بخش زیادی از آنها به استعداد خود بازیگر در بیان آن باز میگردد مثلا زمانی که تکیه کلام «واقعا» را برای خانم شیرزاد نوشتم اصلا فکر نمیکردم تا این حد گل کند، به نظرم یک کلمه کاملا معمولی میآمد، اما به قدری شقایق دهقان آن را خوب ادا کرد که این موضوع به یک تکیه کلام جذاب بدل شد و من را ترغیب کرد که از آن بارها استفاده کنم. در کل من تکیه کلامها را معمولا خودم ایجاد میکنم و در این راه گاهی از تکیه کلامهای اطرافیانم هم ایراد میگیرم.