12 سال است که قافلان با افتخار حنجره ای برای بغض های در گلو فشرده مردم میانه شده و همواره روایتگر دردهای پنهان این مردم مظلوم و رنج کشیده بوده است و افتخار بالاتر آن که، تمام زخم های این رسالت سنگین را یک تنه با تمام وجود به جان خریده و هر تاوان طاقت فرسایی را با اشتیاق پرداخته است تا شرف انسانی و رسالت حرفه ای خود را به هیچ تهدید و تطمیعی نبازد.
اما هستند نامردمان شرافت باخته ای که چشم دیدن این بحر زلال مردمی را ندارند و امروز بیشتر از پیش ماهیت پلید و طینت کین ورزانه و حق ستیزانه خود را در تقابل با این صدای مردمی آشکارتر و عریان تر می سازند.
مطلب چاپ شده در شماره اخیر روزی نامه تریبون آذربایجان، نشریه ای که معلوم نیست با چه مجوز و به اعتبار کدام ضوابط قانونی در میانه منتشر می شود مثال روشنی بر این مدعاست که با وقیح ترین صورت ممکن سعی در خراش انداختن به وجهه و اعتبار چندین و چند ساله قافلان میانه داشته است.
گویی عده ای که تمام موجودیتشان به ثناخوانی در آستان چند صاحب منصب و جارزنی برای تعدادی سازمان و نهاد صاحب قدرت گره خورده، تمام هم و غم شان شده تاختن به قافلان و گردانندگان آن و فکر می کنند با طرح شبهات و اتهامات واهی و بی پایه و اساس خواهند توانست به اهداف ناپاک خود دست یابند.
آنان که با دستاویز قرار دادن استفاده قافلان از پارکینگ یک ساختمان به عنوان دفتر نشریه سعی در تحریک نهادهای مسئول و تشییذ افکار عمومی بر علیه این مجموعه مردمی دارند خود غافل از آنند که همین خبر خود آفتابی است دلیل بر مظلومیت و محجوبیت قافلان و قافلانیان که تمام هستی، اعتبار و داشته های مادی و معنوی خود را در پای افکار، اندیشه ها و مرام انسانی و آرمان های والای مردمی خود فدیه کرده اند و امروز بی بهره از هر تمکن مالی و پشتوانه رانتی و تنها با امید به حقانیت وعده های الهی بر راستی و درستی خود مردانه ایستاده اند و از هیچ بادی نلرزیده اند و نخواهند لرزید.
واقعاً کدام صفت برازندهی این آدم هاست. انسان هایی که خود را منادی اصول و ارزش های مقدس الهی و داعیه دار حفظ حرمت ها و رعایت نسبت ها وانمود می کنند اما دریغ از ذره ای ایمان و قطره ای انصاف که از آن بهره ای برده باشند.
معمولاً روال کاری فعالیت رسانهای ما این است که جواب یاوهگوییهای برخی افراد معلومالحال را در رسانه نمیدهیم، ولی مثل اینکه یک عده تازه به دوران رسیده تاب و تحمل فعالیت صادقانه بیش از 12ساله قافلان را ندارند و با انواع حیلهها و ترفندها در صدد تخریب وجهه آن هستند. اما قافلان را چه باک از این پردهدریها.
وقتی یک عده در عرصهای که جولانگاه شان نیست پرسه میزنند، ما هم باید تاوان زحمتی که از حضور امثال ایشان میرسد را بپردازیم.
کوتاه زمانی است که در سایه حمایتهای تمام قد برخی بزرگان و متنفدین شهر و صدالبته قانونشکنی این بزرگواران در این زمینه که مصداق بارز رواج بیقانونی و ناعدالتی دراین شهر مظلوم است، ویژهنامه این نشریه که مجوز آن برای یکی از شهرهای استان است، تریبون بداخلاقی رسانهای در شهرستان ما شده و با تقطیع و تحریف و تفسیر به رأی سخنان برخی بزرگان شهر و در برخی موارد با هوچیگری و دروغپردازیهای کودکانه ذهن مردم را منحرف و باعث تشویش اذهان و فریب افکارعمومی میشود و فضای رسانه ای شهرستان را به شدت غبارآلود کرده است.
جای بسی تأسف است که حتی در بسیاری از موارد نمونههای بارزی از سرقت آثار ادبی و هنری دیگران و ثبت آن به نام خود را نیز می توان در کارنامه سراسر تجدیدی این روزی نامه گردانان دید. انتشار متوهمانه ترشحات ذهن کودکانه خود و و خبرسازی های جعلی و سراسر کذب و اوهام و اشتباهات فاحش خبری همچون انتساب افراد به نسب¬هایی که بیارتباط بودنش آبروریزی ملی برای یک رسانه ملی شد و بسیاری موارد دیگر که بیان آنها از حوصله این نوشته خارج است.
این در حالیست که مسئولین فرهنگی شهرستان بدون توجه به این موارد شأن و منزلت شورای فرهنگ عمومی شهرستان را به درجهای از حقارت تقلیل داده اند که این فرد مدعی فرهنگ و دغدغه مردمداری ولی متقلب را به عنوان نماینده ارباب جراید شهرستان به عضویت این شورا انتخاب کرده اند و چه بسا که با این کارشان زوال فرهنگ رسانهای را کلید زدند که تاوان آنرا نسلی خواهد پرداخت که به جای نقادی، چاپلوسی را سرمشق خود در مشی رسانه ای قرار خواهد داد.
این تریبون بیمخاطب که اموراتش را با امربری از این و آن میگذراند به اندازهای از فرهنگ رسانهای تهی است که توان قیاس خود با سایر رسانههای پرمخاطب شهرستان را ندارد.
ذکر نمونه هایی از شاهکارهای خبردزدی و اوهام پردازی به اصطلاح خبرنگار این نشریه بی ضابطه شاید خالی از لطف نباشد. بعد از آبروریزی بزرگی که زینالی در پی گزارش تبارشناسی شهید آوینی به راه انداخت و منجر به عذرخواهی رسمی خبرگزاری تسنیم از مخاطبان و خانواده این شهید والامقام شد، اینبار وی با کپی مقالات این و آن و چاپ آنها در ضمیمهی شهرستانی هفتهنامهی تریبون آذربایجان به نام خود در پی بازی کسب اعتبار حرفه ای برای خود و قد علم کردن در مقابل زحمتکشان چندین و چند سالهی خبرنگاران و فعالان رسانه ای شرافتمند و خوشقلم میانه است.
برای مثال یادداشت نامبرده در ستون (1) شماره 35 نشریه فوق الذکر کپی و عین یادداشت وحید حاج سعیدی در آناج با لینک زیر (با کد خبر: 69824 به تاریخ 1395/10/11) و با عنوان "عفونت رفتاری در الگوهای پوشالی" است که تنها با دو کلیک و یک زحمت ساده تیتر مطلب به "مذاق جوانان امروزی به الگوهای پوشالی" تغییر یافته و به نام آقای خبرنگار قلابی منتشر شده است:
لینک مربوط به مقاله در سایت اصلی
و یادداشت دیگر این خبرنگار بسیار کاربلد و زحمتکش! کپی مقاله مجید قنبرزاده از همان وبسایت آناج با عنوان "از سلفی سگی تا همدم حیوانی!/سگ دوستان افراطی حقوق شهروندی را زیرپا گذاشتند" با کد مطلب 27994 به تاریخ 1394/08/29 است که با تغییر تیتر به "ابتذال فرهنگی در خیابان های سطح شهر" به نام وی در شماره34 این نشریه فخیمه! تریبون آذربایجان بازنشر شده و انسان از دیدن و خواندن آن فوق العاده تحت تأثیر نبوغ و تبحر این خبرنگار زبل قرار می گیرد. گویا ایشان به خبرگزاری آناج علاقهی خاصی دارد و خط الرسم فکری خود را از این وبسایت تغذیه می کند.
در خانه اگر کس است یک حرف بس است و مشت نمونهی خروار! ضمن اینکه وقت ارزشمند مردم میانه و تحریریهی هفتهنامهی مردمیشان قافلان، ارزشمندتر از آن است که بیش از این در پی سرچ تقلب های این آقا باشد و آرزو داشتیم تا این سرقتهای ادبی – هنری در حد همان کپی عکس گنجشگ باقی میماند و کار به کپی کل یک مقاله نمیرسید.
باز صد رحمت به آن یکی جوان الگوی کشوری که قسمتهایی از مقالات مختلف را کپی و به نام خود منتشر میکرد، نه مثل زینالی که کل مقاله را کپی و فقط تیتر آن را عوض می کند و با زیرکی و زبلی این یادداشت ها را در کانال یا سایت منتشر نمی کند تا مباد زود لو برود و دستش رو شود.
هفتهنامه قافلان ضمن خستهنباشید به خاطر زحمت پرمشقت تعویض تیتر به این عزیز هشدار میدهد که فضای رسانهای میانه اینقدرها هم بی در و پیکر نیست و چشمان بیدار شرافتمندان اهل قلم را لحظهای خواب نخواهد آلود.
کاش مایی که ادعای درستی و دیانت و اصولگرا بودن، داشتن دغدغه فرهنگی و مسلمانی و ... داریم قبل از اینکه به دنبال تخریب این و آن با ادعاهای واهی باشیم کمی به اصلاح خود بپردازیم. بیدلیل نیست که گفتهاند سیربودن و صیقل شخصیتی باید قبل از موقعیت اجتماعی تحقق پیدا کند.
در خصوص موضوع پارکینگ بودن محل دفتر نشریه قافلان نیز به احترام مردم عزیز لازم به توضیح می دانیم که: کاربری آن قسمت از برج اتحاد که مورد استفاده به این منظور قرار گرفته "کاربری عمومی" می باشد که در صورت درخواست از شهرداری قابل تبدیل به کاربری تجاری یا اداری است کما اینکه این اتفاق در مورد دو دهنه مغازه ای که هم اکنون در این ساختمان دایر و در حال فعالیت هستند نیز این کار صورت گرفته اما اینکه چرا تاکنون قافلان این درخواست را پیگیری نکرده است به علت گرهی است که در کار تعاونی سازنده مجتمع مسکونی اتحاد افتاده و کل پروژه متوقف شده است و قافلان در اولین فرصتی که بستر قانونی برای انجام این کار فراهم شود اقدام خواهد نمود.
گذشته از آن، ادعای این که با تبدیل پارکینگ به دفتر در این ساختمان حقوق شهروندی در این مجتمع ضایع شده ادعایی مضحک و بی پایه و اساس است چرا که همین الان هم دو طبقه از پارکینگ های این مجتمع همچنان خالی است و کسی استفاده ای از آن ها نمی کند.
والسلام